اما شايد مهمترين مشكل ، جدايش آب و بخار اشباع در داخل درام باشد . زيرا در فشار بالا آب و بخار تمايل كمتري به جدا شدن از همديگر دارند و در نتيجه ، سيستم از بخار دهي خواهد افتاد .
بعضي از سازندگان واحدهاي بخار ساز ، سيكل هاي اجباري را از 122.5bar به بالا پيشنهاد مي كنند ، اما بعضي ديگر سيكل هاي طبيعي را تا حوالي فشار 183.6bar عملي و اقتصادي مي دانند . اما دسته سومي هستند كه مرز سيركولاسون طبيعي و اجباري را 170bar دانسته ، در طرحهاي خود بدان وفادارند .
اين طرح ها را از 156bar الي 190bar مي سازند . در اين نوع طرح ها عامل سيبركولاسيون و چرخش آب ، پمپهاي ديگ بخار ( Boiler Circulation Pumps ) هستند ، داشتن سرعت كافي براي سيال در لوله ها هنگام انتقال حرارت ، عدم تغيير رژيم هاي انتقال حرارت و مسائل هيدروديناميكي سيال ، جدايش سريع بخار از آب در داخل درام ،؛ توليد بخار انبوه و قابل دسترس در تغييرات سريع بار ، راندمان بالا به خاطر امكان افزايش دماي منبع گرم ( كوره ) ، كنترل بهينه شيمي آب ، پاسخ سريع به نيازهاي توربين و … از مزاياي انكار ناپذير اين گونه طرح ها هستند . امروزه اين واحدهارا تا مرز 2000ton/hr بخار داغ طراحي كرزده و ساخته اند .
مسئله قابل اهمييت در اين نوع سيركولاسيون ها ، نسبت سيركولاسيون است . زيرا در سيكل بايد هميشه آب اضافي موجود باشد و بطور مداوم در مداري بسته حركت كند . بنا به تعريف :
Circulation Ratio = 1/x
كه در آن x كيفيت بخار ناميده شده و عبارتست از مقدار بخار در يك كيلوگرم از مخلوط دو فازه آب و بخار براي مثال ، اگر كيفيت نهايي بخار در واحد درام داراي 0.2 باشد ، نسبت سيركولاسيون چنين سيستمي 5 خواهد بود و آن بدين معني است كه بايد در هر ساعت ، 5 برابر بخار داغ خروجي از بويلر ، آب در سيككل به وسيله پمپ هاي سيركولاسيون جريان يابد .
در اين نوع طرح ها براي سرعت بخشي به سيركولاسيون پايين آورنده ها را خارج از كوره نصب مي كنند يا به عبارتي ، آن را آديابات در نظر مي گيرند تا از اختلاف دانسيته سيال درون آنها در ديواره هاي آبي نيز در امر سيركولاسيون سود برند . اين امر سه نقطه مثبت به همراه دارد :
در اين طرح ، پمپ آب تغذيه سيال عامل را به جلو مي راند و آب در گذر از لوله هاي طويل ، در اثر انتقال حرارت ، گرم شده و بخار مي گردد . در حقيقت ، با افزايش سطوح انتقال حرارت و طويل گرفتن مناطق تغيير فاز ، حرارت جذب شده توسط سيال زياد مي شود و رژيم جريان سيال از آب به بخار اشباع مي گردد و آنگاه بخار داغ تغيير مي كند . به علت جاري نكردن آب راضافي ، ديگر نيازي به وجود درام ، بدان صورت كه در طرح قبلي پيش بيني مي شد ، نيست . شكل هاي و شماتيك ساده اي از اين نوع سيكل ها را ارائه مي كنند .
چنانچه از شكل شماره پيداست ، پمپآب تغذيه سيال را به سمت اكونومايزر مي راند . سيال تا حوالي دماي اشباع فشار اكونومايزر گرم مي شود ، سپس وارد منطقه انتقالي ( Transition Section ) مي گردد كه آن را اواپراتور مي ناميم . سيال بعد از تبخير وارد مخزني بنام جدا كننده ( Separator ) شده و در آنجا قطرات آب از بخار جدا مي شود . آنگاه بخار با كيفيت 100% ( x = 1 ) به سوي سوپرهيتر روانه مي شود و بعد از داغ شدن به طرف توربين فشار بالا ( High Pressure Turbine ) مي رود . وجود جداكننده در اين طرح ها حياتي است ، زيرا در واحد هاي درام دار امكان بهينه سازي آب در درام با عمل تخليه آب ( Blow Down ) ميسر بود ، اما در واحدهاي يكبار گذر چون مقدار آب تزريق شده در سيكل زياد نيست و كيفيت سيال از يك منطقه تا منطقه ديگر عوض مي شود ، هر گونه جرم خارجي موجب بروز رسوباتي در اين طرح ها مي گردد .
از آنجا كه طراحان در اين طرح ها به نرم بودن آب ، بهاي بيشتري مي دهند ، در جداكننده پسماند آب اندكي از سيكل تخليه مي شود يا هنگام ماندگاري در سيستم ، به طرف Flash Tank رفته ، ضمن تبخير و پس دادن هواي موجود خود به اتمسفر، به سمت Start up Condensate Tank رفته و قبل از Dearator وارد سيكل شود و اگر آب خيلي نرم نباشد ، از سيستم تخليه مي گردد .
يكي از بهترين طرح هاي يكبار گذر و زير نقطه بحراني انجام شده در ايران ، نيروگاه شهيد سليمي نكا است كه در جدول شماره 2-1 مشخصات آن آورده شده است
نقطه در 100% پاريا در 440MW فشار اكونومايزر بالاتر از فشار بحراني است . در اين گونه واحدها براي بارگيري ، بيشتر نياز به افزايش آنتالپي بخار است . چون h تابعي از P و T است . T در ورودd توربين به علت محدوديت متالوژيكي ثابت مي ماند .